آزرم از سیزده سالگی شروع بنوشتن خاطرات خود کرده بود. من هم از مرداد ماه سال 1339 زمانی که او بیست و یک ساله بود بی آنکه خود بدانم وارد خاطرات او شده بودم. ما بیست و دوم 1342اردیبهشت به عقد هم درآمدیم و در طول چهل و سه سال زندگی مشترکمان او همچنان به نوشتن خاطراتش ادامه داد!
بارها از او پرسیده بودم اگر روزی بخواهم
شرح زندگانیام را بنویسم کمکم خواهد کرد؟ و او
گفته بود: «حتما، چون من همه روزها و تاریخهای مهم زندگی تو را یادداشت کردهام.» چند بار هم از من خو
استه بود خاطراتم را روی نوار ضبط کنم تا او آنها را بنویسد. تقدیر
این بود که من شرح زندگانی او را به همراه خاطرات خود بچاپ برسانم.
آزرم وقتی فهمید به زودی ما را ترک خواهد کرد، دفترهای خاطراتش را به من سپرد و وظیفه سنگینی برعهدهام گذاشت. تا یک سال بعد از وفاتش توان آن را نداشتم به سراغ این دفاتر بروم. بعد از آن وقتی خواندن آنها را شروع کردم ضمن آنکه به شدت متاثرم میکرد، احساس غم شیرینی را نیز نصیبم میساخت، این خاطرات که با ذکر تاریخ همراه است گاهشمار زندگی عادی و هنری من نیز هست. آزرم خود قسمتهای زیادی از این خاطرات را برایم خوانده بود ولی این بار خواندن آن، اثر عمیقتری بر من گذاشت. این یادداشتها خیلی ساده و روان نوشته شدهاند و بیشتر ساختار محاورهای دارند، اگر میدانست این نوشتهها روزی به چاپ خواهند رسید آنها را طور دیگری می نوشت.
....من خواستهام تقریبا همه خاطراتی که برایم جالب بوده یاد کنم در نتیجه تعجبآور نخواهد بود که در کنار چهرههای سرشناس هنری به آدمهای خیلی معمولی کوچه و بازار هم پرداختهام. این کتاب علاوه بر شرح زندگی خانوادگیام شامل خلاصهای از سرگذشت موسیقی مملکت که خود شاهد آن بودهام نیز نطق...
ادامه مطلبما را در سایت نطق دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : notqo بازدید : 104 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 8:29